داستان کوتاه
روز عاشورا هر جنگجويي كه وارد ميدان جنگ مي شد، يك رجزي مي خواند و اكثرا نسبت خودشان را با پدر يا پدر برزگشان كه امام بودند رجز خواني ميكردند به طور مثال حضرت قاسم وارد ميدان كارزار شد رجز گفت: انا قاسم ابن حسن ابن علي ابن ابي طالب و ..........، حالا نوبت رسيد به وهب يار باوفاي امام حسين كه مسلمان نبود! وارد ميدان جنگ شد ي لحظه موند كه من نسبتي با امام حسين و اميرالمومنين و رسول الله ندارم چي بگم، جانم به وهب چه رجزي خواند:
اميـــــــــري حسيــــن و نعـــم الاميـــــــر